به نظر میرسد که خوشبختی راه خانه ام را گم کرده است .نمی دانم حتی جانی برایم نمانده که تامل کنم!!!! هرچه بیشتر تلاش کردم برای به دست آوردن خوشبختیمان نشد.مگر پروردگار آسمانها نمیگوید از تو حرکت از من برکت؟!! پس چرا حرکت هایم تورا از من دورتر و جرمم را بیشتر می کند؟!! این بار می خواهم از تلاش دست بکشم .بنشینم و منتظر نوری از آن سوی تاریکی ها باشم.تنها آرزویم آرام بودن روح توست تو که بی مهابا برای با توبودن اشک میریزم .هنوز هم نمیدانم که چرا سرنوشتمان را با جدایی رقم زده اند!! این را میدانم که یا از غم هجر تو میمیرم یا در غم عشقت میمانم!! اشک هایم پایان ندارد این حق مان نبود.خدایا نجاتی بفرست
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آمار سایت